Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

گاه به گاه های یک نفره

در زنده گی های دو نفره گاه هایی هست که توی یک میهمانی هستید و یک حرف ، یک حرکت ، یک نگاه ِ آن یکی از دو نفر،  همه ی حال شما را یک دفعه برگردان می کند .این طور وقت هاست که چیزی درون تان جز و ولز می کند که زودتر بیایید و بنشینید توی ماشین و شروع کنید به خالی شدن.حال شما دیگر برگشتنی نیست و همه چیز برای تان گاف و ه می شود تا میهمانی تمام شود و بیایید بنشینید توی ماشین و شروع کنید به کلمه ها را ردیف کردن توی ذهن تان.

اما توی همان زنده گی و همان گاه ها ، یک آن و یک لحظه به ذهن تان می آید که می توانم بگویم و بحث کنیم و تمام اش کنیم و می توانم هم بیایم عقب تر و از دورتر تماشا کنم و ببینم که چه قدر این قضیه تاینی است و بهتر است نگویم و فراموش کنم و این طوری تمام اش کنم و به هیچ جای دنیا هم بر نمی خورد و اصلا شاید پس فردا که به قضیه نگاه کنم اندازه ی امروز مهم و اساسی نباشد.

این می شود که می نشینید توی ماشین و شیشه را می دهید پایین و می گویید:" خوبم فقط کمی سکوت می خواهم لطفا" و سکوت می کنید و نزدیکی های خانه می گویید:" بهترم ، پنیر گودا می خواهم لطفا که با شراب بخورم لطفا!" و به جای آن حرف و جدال هایی که توی میهمانی مرور کرده اید ،می رسید خانه و  کنار پنجره شراب سفید می خورید و هی و هی بهتر می شوید ازین که ...نگفتید و ...موضوع هی هی کوچک تر می شود و دورتر و شما هی بزرگ تر و قوی تر انگار.

نظرات 11 + ارسال نظر
آیدا 1392/04/04 ساعت 00:01 http://1002shab.blogfa.com/

چقدر خوب بلدی این لحظه رو ببینی و بنویسی.

sheyda 1392/04/04 ساعت 00:38 http://ghadefandogh.blogfa.com

من هم دارم بزرگ میشم:)
اندکی صبر...سحر نزدیک است؟

شب زاد 1392/04/04 ساعت 08:11 http://unknowncr.blogfa.com

عزییییز قوی عاقل من!

شی ولف 1392/04/04 ساعت 09:26 http://shewolf.blogsky.com

خودشه. :)

میم 1392/04/04 ساعت 10:22 http://gahivaghtaa.blogfa.com

خسته ام از زندگیه 2 نفره

برای در رفتن خسته گیت میخوای سه تا شی؟!!!

زهرا 1392/04/04 ساعت 11:14

سلام باران خوبی؟ده روز نبودم(اصن فهمیدی؟)
خیلی دلم تنگ شده بودم برات الان که رسیدم هنوز لباسامو عوض نکردم اومدم که بخونمت. یه عالمه دوستت دارم :*

وقتی وبلاگ نداری من از کجا بفهمم که هستی یا نیستی یا هستی و چیزی نمی گی یا نیستی و نمی تونی چیزی بگی بچه؟!:)

میم 1392/04/04 ساعت 11:25 http://gahivaghtaa.blogfa.com

آره باران

فکر نمی کنی دلیل ات زیادی منطقی و دندان خرد کردنه؟!:)))
می ذارم به حساب شوخی این حرفتو.آدم حوصله ش سر می ره جدا می شه...:)))) نه این که یه موجود بی زبون و نحیف رو بیاره توی دنیا!

فنجون 1392/04/04 ساعت 12:37 http://embrasser.blogfa.com

من تا بخوام این سکوت کردن هارو یاد بگیرم پیر شدم !

پیرتر ینی؟:)

میم 1392/04/04 ساعت 12:41 http://gahivaghtaa.blogfa.com

آره شوخیش بگیر


زهرا 1392/04/04 ساعت 17:28

خب باید بفهمی خودت دیگه.چجوریشو نمیدونم

اورین واقعا! کمک بزرگی هستی همیشه! یادم باشه مواقعی که مشکلات ازون طرف میان سراغم، من ازین طرف بیام سراغ تو:))))

سایه 1392/04/23 ساعت 20:17

به این می گن رفتار بالغانه :)

در مورد صفت اش مطمئن نیستم اصلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد