Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

یکشنبه 12 آذر

رفتم داخل اتاق ِ دکتر و نشستم روبروی خانم دکتر و  تا خواستم چیزی بگویم  اولین چیزی که گفت این بود که این دفترچه ی کیست و به تصویر ِ خودم نگاه کردم و گفتم :"این من..." و مردد ماندم بین ِ فعل ِ هستم یا بودم! دهان اش از تعجب باز ماند و بعد دهان ِ مرا باز کرد و گفت :" اووووووو چه کرده عفونت" و من خندیدم و گفتم :" آن قدر رفته که مغزم عفونی شود و یک استعلاجی ِ یک ساله برایم بنویسید؟" و نخندید و گفت: " تا مغز نه ، اما انگار تا نفس ات عفونی شده و برای این که شهید نشود ،  بیا این هم یک روز و بقیه اش را هم خدا بزرگ است!".دفترچه را گرفتم و غر غر کنان گفتم :" خدا کجا بود خواهر ِ من...! پس یا این عفونت آن همه عفونت نیست و شلوغ اش کرده اید...یا باورتان نشده که دفترچه ی خودم است و می خواهید زهر چشم بگیرید .دو روز استعلاجی برای این همه عفونت چیزی نیست که!".چشم های اش را ریز کرد و گفت :" تو و این کت ِ زرد ِ فسفری که کورم کرد و آن کوله ی قرمز که عصبی ام کرد و این چشم های آبی که متحیرم کرد کجا و عفونت کجا؟!"گفتم :" من عفونت دارم قبول ...اما دارم از کلاس ِ درس می آیم...شما به فکر ِ عفونت ِ مردمید..من به فکر ِ "تعطیلی ِ" مردم! زن و بچه های مردم چه گناهی کرده اند.اصلا بدهید به من آن دفترچه را..." و زدم بیرون. 

نظرات 3 + ارسال نظر
میم 1391/09/18 ساعت 13:46 http://gahivaghtaa.blogfa.com

چشمهای شما آبیست؟

خیر.چشم های ما سیاه است مثل شب ها...اما لنزهای رنگی ِ بسیاری داریم که مثل چراغ های رنگی شب های مان را از سیاهی در آورد:)

میم 1391/09/19 ساعت 12:17 http://gahivaghtaa.blogfa.com

آخیش حسودیم شده بودد ناجوووووووووووووووور

حالا راحت بخواب

amine 1391/09/22 ساعت 12:58 http://sarzamineman1.blogsky.com/

یعنی دکتره رو با خاکه کوچه یکی کردی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد