Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

ترنج

ترنج گربه ی بد غذایی ست.وقتی که دو ماهه بود ، هر جور غذایی که جلوی اش می گذاشتی می خورد و به به و چه چه و تشکر ِ "دُمَکی" هم می کرد!  اما بعدتر که کمی بزرگ تر شد و مزه ی غذای صنعتی را به دست پخت ِ فوق العاده ی این جانب ترجیح داد  حاضر بود پایه ی مبل را گاز گاز کند اما غذایی به غیر از غذای خشک اش نخورد! چند بار غذای خشک برای اش نگذاشتم تا مجبور شود غذاهای دیگر را بخورد اما انگار "لجبازی" یکی از معدود صفت های اخلاقی ست که توی حیوانات هم دیده می شود.  این بد غذایی شامل شیر ، پنیر ، خامه  هم می شود حتی!..مرغ و ماهی و گوشت و تن ماهی هم که هم دست اش می رسد و هم می گوید  "پیف پیف بو می ده"! گربه های توی خیابان را می بینم که حتی از ته ِ خیار هم نمی گذرند  و به این فکر می کنم که خدا حتی برای گربه های زبان بسته هم  "عدالت " اش را خرج نکرده.گذاشته "عدالت" اش را ترشی بیاندازد حتما و بفروشد به نسل های کلونی حتما! یکی مثل گربه ی لات ِ کوچه مان مدام توی آشغال ها دنبال ته مانده ی میوه و کاهو می گردد و همیشه ی خدا هم نوک ِ دماغ اش سیاه است و موهای اش از کثیفی مثل پشم شده و آن وقت  یکی مثل ترنجک غذا و آب اش به جا و روی پر ِ قو کمتر لم نمی دهد و ناز و نوازش اش هم باید سر وقت باشد و تازه دوقورت و نیم اش هم باقی ست..

ما هم دیگر از رو و زیر رفتیم و رهای اش کردیم به حال خودش تا بچه برای عادت غذایی اش خودش تصمیم بگیرد(بعله ما یک همچین خانواده ای هستیم!)

تا چند روز پیش که آخر ِ شب ، طبق عادت رفتم سراغ شربت بیدمشک  درست کردن  که از قضا ترنج هم همان حوالی توی آشپزخانه می پلکید.شربت را درست کرد م و چند تا یخ هم توی آن انداختم و خواستم از آشپزخانه بیایم بیرون که جلوی پای من صحرای قیامت به پا کرد و کم مانده بود بپرد روی سرم .روی دو پا ایستاده بود و ناخن هایش را با زانوی من تیز می کرد.همیشه وقتی این کار را می کند که از چیزی خیلی خوشحال یا خیلی عصبانی ست.از تیزی ناخن های اش توی پوستم دادم رفت هوا و همان جا روی زمین نشستم.نشستن ِ من همانا و شیرجه رفتن ترنج توی لیوان ِ شربت بیدمشکم همان.درست جلوی چشمان از حدقه بیرون ز ده ی من ، تا گردن اش را فرو کرده بود توی لیوان ام و حالا نخور کی بخور.اشک و خنده ام با هم به صورت خیلی مسالمت آمیز همراهی می کردند.باورم نمی شد چیزی را که می دیدم . نصف لیوان را خورد و بعد هم رفت یله داد به مبل و شروع کرد به لیس زدن دست و صورتش.

 

حالا چند شب است که  تا   لیوان شیشه ای بنفش ام  را برمی دارم و صدای اش می کنم..به عشق بیدمشک با سر می دود و می نشیند روی دسته ی مبل و با هم بساط عرق خوری راه می اندازیم .


نظرات 7 + ارسال نظر

ایندفه منم دعوت کنین من عااااشق بیدمشکم

نیکی 1391/07/15 ساعت 16:49

عجب! نشنیده بودم گربه بیدمشک بخوره یعنی بی صرره؟

فنجون 1391/07/15 ساعت 21:55 http://embrasser.blogfa.com

دیدی باران ؟؟؟ اون موقه که هی گفتم انقده لی لی به لالای این پشمالو نزار گوش ندادی، امروز عرق خور شد، حتما" فردا هم مثل بقیه اشون تو خیابون قلدری میکنن و هرچی هم میگم چخه و پیشته ، به جای فرار کردن، پشت چشم برام نازک میکنن! و آخرش مجبورم من راهمو کج کنم!



من تو رو با گربه ها اگه آشتی بدم...قبل از مرگم آرزوی دیگه ای ندارم:))

بهروز 1391/07/15 ساعت 22:04

من دو تا گلدون بنفشه آفریقایی دارم ، خیلی لوسَن . هر جایی تو خونه غیر از اتاق خودم شروع می کنن پلاسیدن و وا رفتن . منم به خاکشون حساسیت دارم . اصن مصیبتی دارم شب ها تا صبح D:

دستشونو بگیر بیار خونه ی ما مهمونی...خونه ی ما "لوس پروره"..:))

م 1391/07/17 ساعت 12:32 http://gahivaghtaa.blogfa.com

منم همچین مصیبتایی با پسرم دارم

هومن 1391/07/18 ساعت 12:57 http://www.drhooman.blogfa.com

از قلمتون و طنر زیر پوستی اش خیلی لذت میبرم

لطف ِ بسیار دارید:)

سین الف 1391/11/13 ساعت 00:22 http://30notes.blogfa.com


آنیِ من عاشق غذای خشکه ، اما دو سه باری بیشتر بهش ندادم. کمی بد غذاست اما هویج و مرغ رو خوب می خوره. از عجایب دنیا این که گربه ی ما به ماهی آلرژی داره ، ماهی خوردن همان و بیمارستان حیوانات و اعصاب خوردی و ...
دم نوش گل گاو زبون و سنبل الطیب رو هم که گفتن نداره ، بدجور دوست داره.
پیشنهاد : مموشک من هم ماست نمی خوره اما شیر میخوره گاهی. من میگم کشک خشک رو امتحان کن ، معمولا گربه ها کشک خشک دوست دارند ، بوش هوس انگیزه براشون و خرد اگه بشه یه طورهایی شبیه غذای خشک میشه.

کشک خشک رو که ایشون روی هوا می زنن اصلا!!!..یعنی کم مونده خودش بره مغازه و کشک بخره:)))).ولی ماهی و مرغ و این چیزها.هرگز.فقط رویال ِ صد هزارتومنی می خورن ایشون:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد