Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

سال جهش

یادم است یک روز توی کلاس خواستم  کلمه ی "leap " را درس بدهم .تجربه ی ده ساله ی تدریس به من ثابت کرده که اگر یک شبانه روز هم  ،  یک کلمه ی ساده را برای" مغز "  دانشجویان محترم توضیح بدهی توی ذهن شان نمی ماند که نمی ماند.دست آخر هم با دهان ِ باز نگاه ات می کنند که     "?what "!!!....اما کافی ست همان کلمه را با یک جور ادا و اصول خاص و  دلقک بازی به "چشم شان" نشان دهی ،تا عمر دارند آن کلمه یادشان می ماند و توی همه ی رایتینگ ها ، از آن استفاده می کنند و در مواردی با آن کلمه سلام و احوالپرسی هم می کنند!..( از بس که آن کلمه عمیق شده توی شان!) .این شد که برای کلمه ی "leap" از روی صندلی رفتم روی میز و بعد پریدم وسط کلاس و همه خندیدند و به خوبی تفهیم شدند و جیک از کسی در نیامد. این قسمت به خوبی و خوشی سپری شد.اما بعد من ماندم و "leap year"!!!..هر چه قدر ذهنم را چلاندم که چه طور این را بازی کنم به نتیجه نرسیدم. گفتم بگذار اول توپ را پرت کنم توی زمین خودشان ببینم حدس می زنند یا نه.بعد با لحن مرموزی پرسیدم کسی می داند یعنی چه؟...که یک نفر با اعتماد به نفس ِ کامل و با زبان شیرین فارسی  داد زد:" سال ِ جهش!"  .کلمه ی ابداعی ِ ایشان به قدری سنگین و وزن دار بود که چند ثانیه ای همه ی کلاس چشم شان سیاهی می رفت و من مسخ شده بودم توی این مفاهیم..که "سال جهش...سال سقوط...سال سیاه...سال ِ پرش..."!!!..اما سریع ظرف  چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و مثل یک مدرس متبحر یک بشکن زدم تا هیپنوتیزم ِ بچه های کلاس   باطل شود و با چشمک پرسیدم : " سال جهش  منظورت همون سالیه که سیصد و شصت و شش روز داره؟!"...و خلاصه ده یازده تا "دوزاری" هم زمان با صدای قشنگی افتاد و قضیه ختم به خیر شد.  



از صبح که صفحه ی فیس بوق را باز کرده ام نوتیفیکیشن های روز تولد امانم را بریده است و من از صبح با این سوال فلسفی درگیرم که روز تولدم که دیروز بود و توی سکوت و جاده  و غم تمام شد و شب که سرم را روی بالش می گذاشتم به این فکر می کردم که تمام شد!...پس ملت امروز چه شان شده!؟...بعد که تقویم را ورق زدم دیدم "بعله...دل ِ غافل..امسال سال "جهش" است و "روز تولد من"...تبدیل شده به "روزهای تولد من" !.هر چه ما فرار می کنیم از این روز...این روز زاد و ولد می کند و دو روز دوروز خودش را به ما نشان می دهد! آمدیم به روز ِ شمسی ِ تولدمان انگشت شصت (در مفهوم سرزمین خودمان البته ) نشان بدهیم  که   سال ِ "میلادی" انگشت ِ میانی نشانمان داد!..رکب خوردیم بد!اصلا جا خالی دادن به ما نیامده.به درک..والا. اصلا مرده شور ِ سال جهش را ببرند حالا که این طور شد!


نظرات 3 + ارسال نظر
محمد 1391/07/08 ساعت 18:25

خانمی به نام باران، یک سال بزرگتر شده اند.
نوشته های خانمی به نام باران اما، بیشتر از این ها ...
تولدتان مبارک، ده انگشتی می گویم!!

بنده میترسم تبریک بگم چون دوست نداری ولی برای یکسال آینده ت عشق شور سلامتی شادی و همه ی چیزهای خوب روآرزو میکنم

ممنونم:)

همیشه دلم میخواست استاد زبان باشم .
وبلاگتو دوس دارم . سنجاقکو ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد