کسی آن دور دورها...دیروز ....در گاراژ خانه اش خیالپردازی میکرد و
من این دور دورها...امروز ....با نوک انگشتم ، همه ی دنیا را زیر و رو...
مرگ چه خنده دار واژه ای است برای این مرد...
پ.ن.1.یه سری آدم توی این دنیا هستن که میان و آدمیت می کنن برای همه ی مردم.نمی گن کشور خودمون.نمی گن سفید پوستا یا سیاه پوستا.نمی گن دین خودمون.نمی گن دولت خودمون...بعله .یه سری آدم این چنین آدمایی هستن...بقیه مون هم ز ِر و حرف مفتیم!
پ.ن.2.همه ی ایران زیر و رو و کفن می شد این قدر ناراحت نمی شد که امروز شدم.!
حیف :(
هزاران تا "حیف" :(
حیف :(
میلیون تا "حیف"