Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

عزیزم دنیا همین جور نمیمونه

من ِ خسته ی دیشب 

 بعد از دیروز ِ  طولانی  و  سنگین  و عجیب 

بعد از دیروز ِ بدون ناهار و صبحانه

بعد از دیروز ِ  پر از استرس و نگرانی 

 بعد از سه ساعت تصحیح کردن ِ برگه های KET  و خوندن ِ رایتینگ های  عجیب و غریب بچه ها  و معذرت خواهی از تک تک ِ کسایی که دو ساعت پشت در ِ موسسه ایستاده بودند تا نتیجه شونو بگیرن 

 و بعدش هم بدون ِ این که حتی فرصت یه نفس عمیق داشته باشم ،  یه راست رفتن سر ِ کلاس ...

بعد از اون همه سرگیجه  و گیج زدن  ،  اما نیفتادن

بعد ازین که ده بار تا آخر کلاس چشمام پر از اشک شد و خالی شد...


فقط انتظار داشتم که وقتی می رسم پشت در   

زنگ بزنم و کسی در رو باز کنه...

فقط در رو باز کنه.نه این که لبخند بزنه..نه این که بغلم کنه ...نه این که بگه چرا دیر کردی...نه این که بگه بیا چایی آماده است...نه.هیچ کدوم اش.

فقط در و باز کنه.


انتظار زیادی بود؟

حتما .حتما زیاد بود.

و الا دیشب ِ خسته  و متلاشی شده ی من  باید هر جوری تموم می شد جز  با نوشابه  و سیگار ...


دل خسته ام ریمیا. 

دل خسته.

____________________________________


پ.ن.1.نمیدونم چرا "غم" همیشه عمیق تر و تاثیر گذار تر از "خوشی" ِ.اگه هزار شب و روز هم به خوشی بگذرونی...انگار همون یه شبی که داغونی ، همه چیز و از سرت می پرونه!

نظرات 2 + ارسال نظر

مطالب وبلاگتون رو مطالعه کردم.زیبا و قشنگ می نوسید.بازم به اینجا سر میزنم.راستی اگه خواستید منو
لینک کنید.ممنون.

بله خب.مسلما اگر جوراب ضد بو پوشیده بودم..این طور نمی شد!!!!!!!

خروس 1389/10/30 ساعت 05:05

انتظار زیادی بود؟ اگر خرجش رو تو میدی خیر کم هم هست. اگه خرجش رو نمیدی بلی. به اون چه ربطی داره شاید تو بخوای واسه پول خودتو بکشی.

کجاش حرف ِ پول و خرج بود خروس جان؟؟؟؟..یه کم مثه انسان ها نگاه کن...نه خروس ها!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد