Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Allez neige tombe comme avant

 

  هنوز وقتی برف می بارد ، به جای این که یاد خاطره ی خاص با روز خاصی بیفتم  ، یاد یک گوی شیشه ای کوچک می افتم ، که داخل اش یک دختر و پسر مشغول برف بازی بودند و وقتی گوی را تکان می دادم  ، دانه های برف تا چند ثانیه داخل گوی می رقصیدند و بعد آرام می گرفتند .دقیقا نمیدانم این گوی ، مربوط به چند سالگی ام است ، اما به خوبی حتی جزییات شال و کلاه دختر را هم به یاد می آورم.حتما شب و روزهای زیادی را به دانه های برف ِ آن گوی خیره شده ام که این حس این قدر پررنگ و تازه  هنوز توی روزها و شب هایم سرک می کشد.

حتی یادم هست که گاهی با برادرم مسابقه می دادیم که ببینیم بعد از نشستن ِ همه ی برف ها ، یک دانه برف روی لباس دخترک باقی می ماند یا روی لباس پسرک.اگر روی لباس دخترک می ماند ، من برنده می شدم و اگر روی لباس پسرک..او.

بعد ها  خیلی دنبال گوی برفی ، مثل همانی که داشتیم ، گشتم.اما همه ی گوی ها ، یا پر از اکلیل های مصنوعی و ستاره های زشت بودند ، یا  آن هایی هم که برف داشتند ، آدمک هایشان به غایت زشت بود.هنوز هم وقتی از جلوی مغازه ی اسباب فروشی رد می شوم ،  جشمم دنبال یک گوی برفی ، با دانه های برف ِ درخشان و ادمک های زیباست.


و اصلا هم بدم نمی آید که فکر کنم ،  وقتی برف می آید یک نفر گوی را تکان داده و ..



(عکس)

پ.ع.1.یه روز اونی که میخوام رو می خرم و عکسشو می ذارم!

نظرات 3 + ارسال نظر
خروس 1389/10/21 ساعت 00:35

یک مستند عجیب دیدم که در مورد زمان بود. توش نشون میداد که با گذشت سن برای انسان زمان سرعت میگیره. ولی در واقع سرعت زمان ثابته و ما کند میشیم که این جوری به نظر میرسه. نمی خوام بترسونمت و بگم که برفها دیگه اونجوری آهسته نخواهند ریخت ولی تو رو جان سازنده مستند عجله کن

از اشنایی با شما خوشحالم

مینروا 1392/12/29 ساعت 01:04

اون گویی که داشتی چی شد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد