Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

بدون شرح!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام باران خانم

دوباره هفتم مهر ماه امده است، من همیشه می مانم که شب تولد مهم است یا روز تولد اما به گمانم خود " تولد"  هم مهم است و هم دشوار. دشوار تر از همه ، نوشتن برای کسی ست که گاهی فکر میکنی " نکند حرفهایت برایش تکراری شده باشد"  ، " نکند کلماتت برایش عادی شده باشند"

میدانی باران خانم

درست است که امروز ، روز ورود شما به  بیست و هشت سالگی است ، اما بگذار بگویم که من هم نیاز به " تولد" دارم، تکراری شدن برای آدمی چون من دست کم از مرگ ندارد!

اما حالا  این شما هستی که یک سال بیشتر  تجربه داری، یک سال جلوتر آمده ای،  یکسال پخته تر شده ای و کماکان در جوانی به سر میبری!

زندگی  رسم عجیبی دارد، پخته گی نسبت معکوس دارد با جوانی، گرچه اندکی هستند که هوشمندانه این دو را به هم گره میزنند، من جزو آنها  نبودم  اما برای تو  میخواهم که باشی.  من در بیست و هشت سالگی  خانه نشین بودم! و حالا تو وقت سر خاراندن هم نداری،  میبینی؟

امروز  روز تولد شماست باران خانم

ذهن به هم ریخته و تقریبا متلاشی من سخت کلمات را پیدا میکند ، نمیدانم چرا،   ولی من برای شما  روزهای خوب میخواهم، گرچه نمیدانم در کنار من چقدر همه چیز خوب است( پیچیده البته میدانم هست، دشوار هم هست..اما خوب را نمیدانم)  اما روز تولد شما نمیتوان ا رزو های خوب نداشت، امید های بسیار نداشت،  برای همین من برای شما ، شخص شما، روزهای روشن ارزو میکنم، روزهای سبک مثل خواب، خواب هایی مانند رویا، رویا هایی همانند شعر، شعر هایی همانند نسیم، نسیمی پوست نواز مانند  رود، رودی که ارام بپیچد و بیچاند دل و ذهن ما را تا بلکه یک جا نمانیم. و سالروز تولد فقط باید ما را بپیچاند که بدانیم " توقف" غم انگیز است.  و ای کاش انسان حقیقتا سالی یکبار به دنیا می آمد.

راستی میبینی  باران خانم؟

زمان را میبینی که چطور ما را میپیچاند ؟ چشم بستن و باز کردن میشود یک عمر، باورش سخت است اما حقیقت دارد، و من هر وقت فرصت نمیکنم  صورتم را اصلاح کنم این حقیقت را مهیبت تر و سنگین تر حس میکنم.

باران خانم

جهارمین تولد شماست که کنار هم هستیم. روزگار بازی بسیار دارد اما من همیشه خوشحالم که در کنار کسی هستم که صبوری میکند بر ناصبوری  های من

برای شما  ، شخص شما، همه چیز را مبارک و خجسته میخواهم.

تولدت مبارک باران جان


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تو..تو..ی..لعنتی که دوسِت دارم!