Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

اسباب کشی

مجبورم اسباب کشی کنم از این وبلاگ. شاید هم دیگر وقت اش بود. همه ی آن هایی که با من اشک ریختید و با من لبخند زدید، بیشترتان را می شناسم و جای دیگری از این سرزمین مجازی خواهم دیدتان. 


همین. زنده گی شخصی و متن های روزمره و به شدت خصوصی  و روزهای آرامم را قربانی هیچ چیز نمی کنم.  

به همین ساده گی :) 

در ایمیل من همیشه به روی غریبه گان آشنا تر از هر آشنایی باز است ، دوستان جان. 

Bma564@gmail.com

نظرات 65 + ارسال نظر
مبینا 1395/05/16 ساعت 17:36

چه حیف اگه دیگه ننویسین طرز زندگی و نگاهتون به دنیا رو دوست داستم و عاشق جسارتتون بودم.ای کاش بمونیم اینجا.راستی چرا پیج اینستا رو پیدا نمی کنم

مبینای عزیز. قراره بنویسم اما نه این جا. عجیبه که پیج اینستا رو پیدا نمی کنید چون فکر کنم همین به پیج با این اسم باشه:)

مینروا 1395/05/16 ساعت 22:10 http://6356 QUEBEC street

چی شده باری؟

مشکلات مجازی!..یه جای دیگه. همین:) برات پیغام می ذارم

پرنده گولو 1395/05/17 ساعت 07:30

سلام
دلم برات تنگ میشه
مواظب خودت باش، زیاد
تو نور چشم خیلی ها هستی باران، یکی اش خود من
کلمات تو همیشه طعم مافین و عطر وانیل دارند
حتی وقت خداحافظی

خودتو لوس نکن. پاشو پاشو جمع کن بیا اونور. هیشکی و نبرم ، تو رو کشون کشون می برم اونور. والا. وبلاگ بی گولو ینی چی آخه:)

غ ـزل 1395/05/17 ساعت 08:58 http://life-time.blogsky.com

خصوصی

منم ببرها
از فیدلی که از بعد گودری دارم از بین اون همه وب که بیشترشون دیگه آپ نمیشن وبت جز 3 تا وبیه که همیشه میخونمش
خیلی وقتا خاموش
ولی با لذت
منم ببر با خودت لطفا
ممنون میشم

غزل عزیزم. برام ایمل ات رو بذار . یا بهم ایمل بزن:)

وحیده 1395/05/17 ساعت 09:22

حیف باران بعد از هشت سال ... میدونی چشمت کردم بخدا .. گفتم بین وبلاگ نویسان دهه ی هشتاد این باران خوب دوم اورده!! می دونی که خیلی از دوستان به خاطر حرفهای مزحرف بقیه عطای وبلاگ نویسی رو به لقاش بخشیدن ورفتن ..
بهت ایمیل میزنم لطفا منم دوست داشته باش! :-*

نه من نوشتن توی رگامه. ننویسم می میرم. فقط یه جای دیگه...همین.

شیرین 1395/05/17 ساعت 13:56

وای نه باران، واقعا نمیخوای بنویسی دیگه؟
این میتونه جزو خبرای خیلی بد این هفته باشه، خیلی بد

می نویسم. اما جای دیگه ای. قدم شما روی چشم.:)

روزهای با هم 1395/05/17 ساعت 14:20

از صمیم قلب برای همه روزهایت آرامش برات آرزو میکنم من از هم تو بابت اشتراک تجربه هایت تشکر میکنم موفق باشی

ممنونم عزیزم. کمی تنوع و خونه عوض کردن شاید نیاز باشه بعد از این همه سال:)

دزیره 1395/05/17 ساعت 14:28

هر کسی یه روزی میره ....اینو هزاران بار به خودم گفتم ولی نمی دونم چرا هیچ وقت باهاش کنار نیومدم، با تمام وجودم ناراحتم ولی اگر برای تو خوبه قبول ، خدا به همرات. حسابی مواظب خودت و جوجه ات باش، خودتو بپوشون سرما نخوری ، باران یادت باشه پدر و مادر برای بچه ها خدان، باران هر چیزی که آزارت می ده رو بزار کنارحتی مامانتو منظورم اینه که اهمیت بهش نده حلش کن واسه خودت، دنیای جدید و شگفت انگیزی پیش روته برای دونستنش مطالعه کن ، حتی از مشاور کمک بگیر، باران خجالت آور ه شاید اما.... دوست دارم و به شدت دلتنگتم میشم. دنیا

دزیره ی عزیزم.."خودتو بپوشون سرما نخوری" من رو بغض کرد. خیلی خنده داره؟!..می شه لطفن برام ایمیل بزنی؟...من بدون کسی که بهم می گه "خودتو بپوشون سرما نخوری" هیچ جا نمی رم. خیالت راحت شد؟:)

سمیرا 1395/05/17 ساعت 15:13

اخه چرا میرین من به خوندن دل نوشته هاتون عادت کرده بودم. درسته خاموش می خوندمتون، البته با عرض شرمندگی، ولی در گوشه ای از قلبم حا داشتین.
سر تعظیم به تصمیم تون. همیشه شاد باشید و سلامت. به امید خدا این دوران شیرین رو هم به سلامتی طی کنید و نی نی گلتون رو در آغوش بگیرید.

سمیرا جان. مشکلات مجازی و حقیقی کمی داره اذیت کننده می شه. شاید جای دیگر راحت تر بنویسم. همین. مرسی بابت این همه ارزوی خوش و خوب:)

ایدا 1395/05/17 ساعت 17:05 http://pargraf.blogfa.com

آرامش تان مانا
دلم برای خواندن نوشته هایتان از زندگی تنگ می شه

آیدای عزیز، ممنونم . دل من هم برای این جا

بهروز 1395/05/17 ساعت 17:42

بهترین کار :دی

مخلصیم:) تشریف بیارین اونور شما هم. شما به اندازه کافی هنوز آشنا نیستین:)))) قدم تون روی چشم

رها 1395/05/18 ساعت 08:48

چش روشنی منزل نو چی بیاریم برات حالا ؟ :))))

مممممممم.....خودتون رو؟:)

نهههههههههههههههه
نمیخوام بری
آقا من زیاد نیست پیدات کردمممم
به شدت علاقمند هستم بیاااام خونه جدیدتتت
اگه قابل دونستی منم ببر
لاو

جودی جان. باعث افتخار من هم هست که دوستانم باهام بیان. بهم ایمیل بزن:)

نوشین 1395/05/18 ساعت 09:52 http://nooshnameh.blogfa.com

باران جون من فکر کردم فقط میخوای تو اینستا ادامه بدی. پس جای دیگه مینویسی.
وای منم ببر با خودت.
من و بیخبری از باران و فسقلچه اش و تورج جانم و ترنجک محاله محاله

ساناز 1395/05/18 ساعت 11:43

سفرت بخیر، اما،.....

به هر آن کجا رسیدی برسان سلام ما را.

فعلا همون دلمون رو به اینستا خوش میکنیم باشد که جای دیگری باز آیی.

ساناز جان، حتمن باز می آیم جای دیگه:) نگران نباش. زوووود

چه حیف که میری. البته تو اینستا با نام واقعی خودم میبینمت. می فهمم که چه حسی داری عزیزم. مراقب خودت و نی نی مون باش. هرجا هستی سلامت و خوش باشی.

منم رافائل جان. بله اینستا می مونم و فقط خونه ی نوشتن ام عوض می شه:)

دختر نارنج و ترنج 1395/05/18 ساعت 14:22

فقط بنویس... اینو ترک نکن.
هرجا می نویسی فقط باش....
یه معتاد اینجا داری، که ننویسی نمی دونه چیکار کنه؟

تو و مارلی رو نبرم با خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟..مگه می شه؟؟؟؟؟؟؟؟

سمیه 1395/05/18 ساعت 14:33

امیدوارم همیشه آرامش و شادی همراه همیشگی زندگیت باشه. حداقل اینستا از خودت و نینی بی خبرمون نزار

ممنونم سمیه جان. آرامش در زنده گی شما هم

سیمین 1395/05/18 ساعت 15:02

منم منتظر آدرس جدیدت هستم مامان باران عزیزم

حتمن سیمین جان

شیرین 1395/05/18 ساعت 18:19

این اونور دقیقا میشه کودوم ور؟

شیرین جون، اووووووووووووووونور. می شه لطفا برام ایمیل بزنی تا اوووونور و نشونت بدم؟

تنها 1395/05/18 ساعت 20:07

دلم گرفت که دیگه نمی نویسین . هرجا که هستین در کنار خانواده شاد باشین

قرار نیست ننویسم. می نویسم. بی نوشتن حرفام رسوب می کنن روی قلبم و سکته ای خواهم زد روزی !...فقط جای دیگه...شکل دیگه:)

بهار 1395/05/18 ساعت 23:55

سلام هرجا رفتید منم ببرید با نوشته های شما اروم و امیدوار میشم درسته ساکت بودم و بی صدا ولی سالهاست هستم

چشم

زهرا zaamoh 1395/05/19 ساعت 02:25

اییی واااای... حالا که من معتاد اینجا شدم؟! :((

من چه کنم حالا با یه معتاد که تحویل جامعه دادم؟!...

کامشین 1395/05/19 ساعت 05:40 http://www.kamsin.blog,ir

باران عزیزم
بنا به دلایلی من در شبکه های اجتماعی عضو نیستم و ایزوله ام. بلاگ بازی تنها کاری است که انجام می دهم. متاسفانه ارتباط مجازی ام باهات قطغ می شه اما ارتباط غیر مجازی که همانا ارتباط روحی با شیرین ترین باران دنیا هرگز قطع نمی شه. ای میل خوشگل ات هم که هست.
تو مامان بی نظیری می شی. نگران نباش و بگذار خودت و بچه با هم کیف کنید.

کامشین. پاسخ شما در میل باکس شما موجود و حی و حاضر است. لطفا مطالعه بفرمایید.:)

غ ـزل 1395/05/19 ساعت 11:21 http://life-time.blogsky.com/

ایمیلم رسید گلم؟

بعلی. پاسخ داده شد.

سهیلا 1395/05/19 ساعت 12:26 http://nanehadi.blogsky.com

دلم برات تنگ میشه.

جای دوری نمی رم:)

پریسا 1395/05/19 ساعت 14:01

سلام باران جان
اولین پستی که ازت خوندم مربوط به درگذشت ف بود... بعد از اون دیگه مشتری ثابتت شدم، سبک نوشتنت و نگاه به زندگی رو دوست دارم، خوشبختانه توی اینستا هم می بینمت

امیدوارم فصل جدید زندگی ت همراه با اتفاق های خیلی خوب باشه. می دونم که مادر بودن خیلی بهت میاد.موفق باشی

پریسای عزیز. یاد ف و همه ی گریه ها و خنده هام توی ده سال قبل توی اون وبلاگ به خیر. ممنونم عزیزکم.

میم 1395/05/19 ساعت 15:20 http://delaaheh.persianblog.ir

یادم نیست اولین‌بار چطوری به این خونه رسیدم. فقط یادمه وقتی اون پست کلاس عربی رو خوندم، به «احبک» که رسیدم اشکام ریخت و دلم لرزید و پی‌گیر قصه‌تون شدم. الهی که دلتون آروم باشه تو خونه‌ی جدید :)

ممنونم عزیزم. یاد اون متن به خیر

خونه عوض می شه. بهتر می شه بزرگ تر می شه خلوت تر می شه...:) غصه نداره سرن جان. یه ایمیل کوچیک بهم می زنی؟

تنها 1395/05/19 ساعت 19:58

پس لطفا آدرس جدیدتون رو -البته اگه دوست داشتین -بهم بدین .

دقیقن چه طور باید بگم؟؟؟؟!!!

آفرودیت 1395/05/20 ساعت 00:12

باران عزیز من قبلا براتون ایمیل داده بودم،خوسحال میشم اگه کاری ازم برمیاد براتون انجام بدم،من ساکن تورنتو هستم.

مرسی آناهیتا جان. من جواب ایمیل تون رو دادم...درسته؟:)

زری 1395/05/20 ساعت 09:02

امیدوارم مشکلات مجازی اینقدر پررنگ نشه که قید نوشتن را بزنی من هم مثل سایر دوستان از خوندنت لذت میبرم و خوشحال میشم آدرس جدیدت رو بهم بدی. ایمیلم هم که تو مشخصات هست بووووووووس

اطاعت زری جون

مریم 1395/05/20 ساعت 09:57

مامان باران عزیز
دوست مجازی هم سن و سال من..

آیدا 1395/05/20 ساعت 13:00

وای باران منم آدرس جدید میخوام، نمیشه که تو رو نخونم
منو یادته؟ وقتی میخواستی بری کانادا شماره ام رو دادم تو تلگرام با هم صحبت کردیم، پلیییز منم با خودت ببر

تنها 1395/05/20 ساعت 20:36

ببخشید . یادم رفت آدرس ایمیل رو بزارم

آفرودیت 1395/05/21 ساعت 00:30

باران عزیز من متاسفانه ایمیلی ازتون دریافت نکردم.

لطفن این بار چک بفرمایید:)

فریاد زیر اب 1395/05/21 ساعت 01:37

سلام
اگه صلاح دونستید خوشحال میشم ادرس جدیدتون را بدید

قربان شما

سما 1395/05/21 ساعت 11:48

درسته که مدت هاس صندلی یخ کرده... اما پیگیرت بودم و اگر اجازه بدی باشم هر چند در سکوت

باش سما. نیکت همون نیمکته. باش. تلگرام بهم مسیج بده. شماره همونه.

نیلو 1395/05/21 ساعت 13:42


روزگار عجیبیه همیشه میخواد یادت بده که اگر به کسی یا چیزی عادت کردی و از دست دادیش نمیمیری فقط درد میکشی و قوی تر میشی. دلم برات تنگ میشه اما همین که تو اینستا هستی مایه ی خوشوقتیه. باران جان فقط میخوام یه خواهشی ازت بکنم . لطفا انقدر بخاطر همه چیز خودتو سرزنش نکن. نمیدونم چرا ولی بارها این حس رو ازت گرفتم و ازونجا که معتقدم شایسته تحسین و تقدیری حیفم میاد قدر خودتو ندونی. باران مراقب اون نی نی نازی که دولپی قورتش دادی باش و امیدوارم اسب های درونت تا ابد بتازن .

نیلوی عزیزم. ممنونم بابت این همه کلمه ی پر از محبت. برات یه ایمیل زدم:)

فنجون 1395/05/22 ساعت 18:31

مثل یک فرد خارج رفته متشخص آدرسو وردار بیار برام

ننر!! حالا خودت رفتی اونور دنیا وبلاگت چه گناهی کرده که باید عوض شه؟ اصلا تکلیف من که با این همه مشکلات ادرس تورو حفظم چی میشه؟!!

واااااا....مردم بچه به دنیا می آرن چه بی اعصاب می شن!!!!..اون یکی رو حفظ کن خووو

Azar 1395/05/22 ساعت 19:46

Ahhh baran jan shoma ham meske dr babak raftid, man az page ushon ba shoma ashna shodam baratoon arezoye behtarinha ro daram, moeaghebeton bashid, mibosameton

آذر جون متوجه منظورتون نشدم. دکتر بابک؟!!...کی هستن ایشون؟

الهام 1395/05/23 ساعت 07:48

خیلی وقته که می خونمتون.
فقط هیچ وقت براتون نظری نذاشتم. نمی دونم چرا.
ولی الان ادب حکم می کرد که بهتون بگم ، چون اگه نمی گفتم احساس دزد بودن می کردم.
خیلی زیبا می نویسید. لذت میبرم واقعا.
برای خودتون و نی نی توراهی بهترینها رو آرزو می کنم.
هرچند توی اینستاگرام جزء فالورهاتون هستم و امیدوارم اونجا بتونم کم و بیش بخونمتون.
مواظب خودتون و نی نی باشید.

الهام جان، میشه یک ایمیل کوچک بهم بزنید؟:)

بارانم
من نخونمت دلم میگیره. درسته اینستا رو دارم ولی وبلاگت یه چی دیگست

مینو جان. میشه لطفا بهم ایمیل بزنی؟ یه ایمیل ریز؟:)

باران مامان شدنت خیلی مبارک باشه.بعد از چند وقت دوری از وبلاگ خونی این بهترین خبری بود که امروز دیدم. اما قطعا دوست نداشتم دیگه اینجا ننویسی.
امیدوارم نی نی به سلامتی به دنیا بیاد و دل تنگی تو برای مادرک و برادرک کمتر بشه و همه چیز به خوبی پیش بره.

فلرتیشیا جان، اگر زحمتی نیست برام ایمیل میزنی؟ یک ایمیل مختصر؟:)

مینا 1395/05/24 ساعت 07:36

سلام باران جان.من خواننده خاموش وبلاگتون هستم.نوشته هاتون رو خیلی دوست دارم.همچنین خودتون.مخصوصا وقتی راجب ارتباط با مادرتون می نویسید.من هم دقیقا همین مشکلات رو دارم... همین دلتنگی ها و دغدغه هایی که با مادرتون دارید.خوشحالم الان فصل تازه ای از زندگیتون شورع شده.امیدوارم پر از اتفاق های خوب باشه.ناراحت شدم دیگه اینجا نمی نویسید.می دونم خواسته زیادیه.ولی خوشحال میشم دوباره بتونم بخونم.
مواظب خودتون باشید دخترک مهربون

مینای عزیز، ممنونم از این همه محبت. میشه لطف کنی و یه ایمیل ریزه میزه برام بزنی؟ ممنونم

فرزانه مامان رایان 1395/05/24 ساعت 10:39

salam baran jan .
omidvaram ye rooz adrese webloge ninito behemoon bedi

فرزانه ی عزیز. میشه برام یه نیمچه ایمیل بزنی؟:)

kنازنین 1395/05/25 ساعت 13:58 http://avazedohol.blog.ir

سلام بانو فریدا!
منم مث نصف بعلاوه یکه آدمای این وبلاگ، خاننده ی خاموشت بودم. البته از خیلی وخت پیش.ولی هیچ وخت براتون نه کامنتی گذاشتم نه چیزی
الانم با کمال اعتماد به نفس اومدم کامنت نوشتم حتا اونقد عقل داشتم که آدرس ایمیلمم نوشتم که مث خیلی از جوابای این پست، برام ننویسی ایمیل بزنم بهت.
امیدوارم البته انقد عقلی که من دارم کافی باشه. وگرنه که خب ایمیل میزنم!
:))

نازنین عزیز. بنا بر دلایلی مجبورم ازتون خواهش کنم که برام ایمیل بزنید:) روی ما به دیوار ولی این لطف را بکنید در حق من:) منتظرتونم.

سمر 1395/05/26 ساعت 09:46 http://misswho.blogsky.com

من میتونم بیام تمام چرا رفتی چرا بی قرارم رو برات کامل اجرا کنم باران جان

سمر جان:))))....نه عزیزم من سرخود خودم زاری و گریه ام:)))..برام یک ایمیل کوچک و تاینی می زنی؟

مینا 1395/05/26 ساعت 14:53

سلام باران

من مینام ژادته منو?
ایمیل مژزدم بهت

منم ببر باران دوست دارم بخونمت

مینا جون. بله یادم هست. منتظر ایمیلت هستم بی صبرانه

هدهد 1395/05/27 ساعت 02:38

سلام... منم یه خواننده خاموشم! خواستم شانسمو امتحان کنم در دوباره خوندن شما..
ممکنه آیا؟
الان خیلی از اعماقم پشیمونم که دوست نشده بودم باهاتون.. ینی کامنتو اینا نذاشتم..

عزیزم. پشیمون نباش اون هم از اعماق. (بغل). می شه لطفن برای یه توک پا ایمیل بزنید؟:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد