پر از حرف ام و عکس...
پر از حس و بو و مزه....
پر از خودم های جدیدی که ندیده بودم تا به حال. دنیا پر ِآدم های خوب است ریمیا. پرِ چیزهای کوچک و بزرگ. به من حس کوچکی می دهد همه چیز نمیدانم چرا.
حماقت ام این بود که لبتاب ام را نیاوردم. یکی از حماقت های ام فقط! گوشی تلفن با وبلاگ نوشتن سازگار نیست. احمق ها چرا یک گجت نمی سازند برای بلاگر ها؟
رسیده ام به دریا. بارسلونا! ته سفرم. انگار می باید ته اش می رسید به مدیترانه. یادم باشد بنویسم که چه طور برای جشن سه پادشاه بچه شدم...
پ.ن. بی شماره: پیج ِ در زیر آمده، حاصل یک جور بی خوابی مرموز است که صبح ها از حوالی چهار صبح سراغم می آید توی سفر و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی کند الا دوست های بیشتر یابی:)
اینستافلان! : fridaplasticworld